به غضنفر میگن : برو خبر مرگ حسن آقا رو به بستگانش بده ولی یک دفعه نگو که هول کنن ! میره دره خونه حسن آقا زنگ میزنه میگه : منزل مرحوم حسن آقا!?
fUn ClUb بخندید ولی نظر یادتون نره!
|
||
|
محل درج آگهی و تبلیغات به غضنفر میگن : برو خبر مرگ حسن آقا رو به بستگانش بده ولی یک دفعه نگو که هول کنن ! میره دره خونه حسن آقا زنگ میزنه میگه : منزل مرحوم حسن آقا!? به یارو میگن شما گوسفنداتونو چجوری میشمارید؟ میگه:
پاهاشونو میشماریم تقسیم بر 4 میکنیم! یك عدد بین 1 تا9 انتخاب کن حتمأ انجام بده جالبه
2.ناپلئون 3.پاستور 4.آل پاچینو 5.انیشتین 6.چایکوفسکی 7.گاندی 8.گراهام بل 9.پویا ( ادمین ) 10.کورش کبیر
رفتم کتابخونه گفتم ببخشید از سعدی چی دارین ؟ میخوای کسی فراموشت نکنه؟! گضنفر جان سلام! ما اينجا حالمام خوب است. اميدوارم تو هم آنجا حالت خوب باشد. اين نامه را من ميگويم و جعفر خان کفاش برايد مينويسد. بهش گفتم که اين گضنفر ما تا کلاس سوم بيشتر نرفته و نميتواند تند تند بخواند، آروم آروم بنويس که پسرم نامه را راحت بخواند و عقب نماند وقتي تو رفتي ما هم از آن خانه اسباب کشي کرديم. پدرت توي صفحه حوادت خوانده بود که بيشتر اتفاقا توي 10 کيلومتري خانه ما اتفاق ميافته. ما هم 10 کيلومتر اينورتر اسباب کشي کرديم. اينجوري ديگر لازم نيست که پدرت هر روز بيخودي پول روزنامه بدهد. آدرس جديد هم نداريم. خواستي نامه بفرستي به همان آدرس قبلي بفرست. پدرت شماره پلاک خانه قبلي را آورده و اينجا نصب کرده که دوستان و فاميل اگه خواستن بيان اينجا به همون آدرس قبلي بيان آب و هواي اينجا خيلي خوب نيست. همين هفته پيش دو بار بارون اومد. اوليش 4 روز طول کشيد ،دوميش 3 روز . ولي اين هفته دوميش بيشتر از اوليش طول کشيد گضنفر جان،آن کت شلوار نارنجيه که خواسته بودي را مجبور شدم جدا جدا برايت پست کنم. آن دکمه فلزي ها پاکت را سنگين ميکرد. ولي نگران نباش دکمه ها را جدا کردم وجداگانه توي کارتن مقوايي برايت فرستادم پدرت هم که کارش را عوض کرده. ميگه هر روز 800، 900 نفر آدم زير دستش هستن. از کارش راضيه الحمدالله. هر روز صبح ميره سر کار تو بهشت زهرا، چمنهاي اونجا رو کوتاه ميکنه و شب مياد خونه ببخشيد معطل شدي. جعفر خان کفاش رفته بود دستشويي حالا برگشت ديروز خواهرت فاطي را بردم کلاس شنا. گفتن که فقط اجازه دارن مايو يه تيکه بپوشن. اين دختره هم که فقط يه مايو بيشتر نداره،اون هم دوتيکه است. بهش گفتم ننه من که عقلم به جايي قد نميده. خودت تصميم بگير که کدوم تيکه رو نپوشي اون يکي خواهرت هم امروز صبح فارغ شد. هنوز نميدونم بچه اش دختره يا پسره . فهميدم بهت خبر ميدم که بدوني بالاخره به سلامتي عمو شدي يا دايي راستي حسن آقا هم مرد! مرحوم پدرش وصيت کرده بود که بدنش را به آب دريا بندازن. حسن آقا هم طفلکي وقتي داشت زير دريا براي مرحوم پدرش قبرميکند نفس کم آورد و مرد!شرمنده همين ديگه .. خبر جديدي نيست راستي:گضنفر جان خواستم برات يه خرده پول پست کنم، ولي وقتي يادم افتاد که ديگه خيلي دير شده بود و اين نامه را برايت پست کرده بودم هنگامی که شما به عنوان یه مریض روی تحت اتاق عمل خوابیدین ایا میدانید در اطراف شما چه خبر است؟
چیزهایی که ترجیح میدین روی تخت اتاق عمل موقع جراحی نشنوین کسی ساعت مچی منو ندیده؟! رفتیم بلیته کانادا بگیریم زنه میگه سیاحتیه؟
تو یه ساختمون نیمه کاره با کلاه ایمنی وایسادم
رفتم درمونگاه , منشیه میگه : مریض شمایید؟
با دوست دخترم بودم . دستم تو دستش ... . پلیس دیده میگه دوست دخترته !؟؟
-9 آرنولد ميره آبادان، همون شب اول آبادانيه تو خيابون بهش گير ميده كه: ولك تورو جون بوات.. تو رو جون ننت، فردا ما رو تو خيابون ديدي بهم سلام كن! خلاصه اونقدر التماس ميكنه، تا آخر آرنولد قبول ميكنه. فرداش آبادانيه داشته با دو سه تا از رفيقاش تو خيابون چرخ ميزده، يهو ارنولد مياد ميگه: سلام عبود! آبادانيه ميگه: اَاهه ... باز اين سيريش اومد! -7 به غضنفر ميگن چرا زن نميگيري؟
ميگه: اي بابا، كي مياد زنش رو بده به ما؟! حسني میره تهران به راننده تاکسی میگه : آقا میدان امام حسین رو بلدی؟؟راننده میگه : بابا من خودم بچه امام حسینم!حسني اشک تو چشم هایش جمع میشه میگه : علی اصغر تویی چقدر بزرگ شدی! صفحه قبل 1 صفحه بعد |
|
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک |