يكي ميدونه كه دوستش داري، يكي نميدونه دوستش داري!
بيچاره اوني كه فكر ميكنه دوستش داري!!
fUn ClUb بخندید ولی نظر یادتون نره!
|
||
|
محل درج آگهی و تبلیغات يكي ميدونه كه دوستش داري، يكي نميدونه دوستش داري!
بيچاره اوني كه فكر ميكنه دوستش داري!! يك بار بهت گفتم دوست دارم، هزار بار گفتم:
خدايا غلط كردم!! آسمان را مي نگرم تو را ميبينم خورشيد را مي نگرم تو را ميبينم ماه را مي نگرم تو را ميبينم
خوب
جيگرم! نفسم! عشقم! نازم! زندگيم!خشگلم!ماهم! فدات بشم !بميرم برات الهي!
خب ديگه بهتره از جلوي آينه برم كنار!!! ازدواج!
فقط يك نفر اگر خواستار مهاجرت به كانادا هستيد تا 30 سپتامبر با ما تماس بگيريد
دسته ي غاز هاي وحشي مهاجر! همه جا پر از فرشته است . از كنارت كه رد مي
خوب خيالاتي شديااااااااااااا وقتي دار ي فكر ميكني كه من دارم فكر ميكنم كه تو داري فكر ميكني كه من به چي فكر ميكنم دلم از يك ديوونه ميپرسن چرا ديوونه شد ي؟ ميگه : من يه زن ي گرفتم كه يه دختره 18 ساله داشت، دختر خواب من...
گضنفر جان سلام! ما اينجا حالمام خوب است. اميدوارم تو هم آنجا حالت خوب باشد. اين نامه را من ميگويم و جعفر خان کفاش برايد مينويسد. بهش گفتم که اين گضنفر ما تا کلاس سوم بيشتر نرفته و نميتواند تند تند بخواند، آروم آروم بنويس که پسرم نامه را راحت بخواند و عقب نماند وقتي تو رفتي ما هم از آن خانه اسباب کشي کرديم. پدرت توي صفحه حوادت خوانده بود که بيشتر اتفاقا توي 10 کيلومتري خانه ما اتفاق ميافته. ما هم 10 کيلومتر اينورتر اسباب کشي کرديم. اينجوري ديگر لازم نيست که پدرت هر روز بيخودي پول روزنامه بدهد. آدرس جديد هم نداريم. خواستي نامه بفرستي به همان آدرس قبلي بفرست. پدرت شماره پلاک خانه قبلي را آورده و اينجا نصب کرده که دوستان و فاميل اگه خواستن بيان اينجا به همون آدرس قبلي بيان آب و هواي اينجا خيلي خوب نيست. همين هفته پيش دو بار بارون اومد. اوليش 4 روز طول کشيد ،دوميش 3 روز . ولي اين هفته دوميش بيشتر از اوليش طول کشيد گضنفر جان،آن کت شلوار نارنجيه که خواسته بودي را مجبور شدم جدا جدا برايت پست کنم. آن دکمه فلزي ها پاکت را سنگين ميکرد. ولي نگران نباش دکمه ها را جدا کردم وجداگانه توي کارتن مقوايي برايت فرستادم پدرت هم که کارش را عوض کرده. ميگه هر روز 800، 900 نفر آدم زير دستش هستن. از کارش راضيه الحمدالله. هر روز صبح ميره سر کار تو بهشت زهرا، چمنهاي اونجا رو کوتاه ميکنه و شب مياد خونه ببخشيد معطل شدي. جعفر خان کفاش رفته بود دستشويي حالا برگشت ديروز خواهرت فاطي را بردم کلاس شنا. گفتن که فقط اجازه دارن مايو يه تيکه بپوشن. اين دختره هم که فقط يه مايو بيشتر نداره،اون هم دوتيکه است. بهش گفتم ننه من که عقلم به جايي قد نميده. خودت تصميم بگير که کدوم تيکه رو نپوشي اون يکي خواهرت هم امروز صبح فارغ شد. هنوز نميدونم بچه اش دختره يا پسره . فهميدم بهت خبر ميدم که بدوني بالاخره به سلامتي عمو شدي يا دايي راستي حسن آقا هم مرد! مرحوم پدرش وصيت کرده بود که بدنش را به آب دريا بندازن. حسن آقا هم طفلکي وقتي داشت زير دريا براي مرحوم پدرش قبرميکند نفس کم آورد و مرد!شرمنده همين ديگه .. خبر جديدي نيست راستي:گضنفر جان خواستم برات يه خرده پول پست کنم، ولي وقتي يادم افتاد که ديگه خيلي دير شده بود و اين نامه را برايت پست کرده بودم هنگامی که شما به عنوان یه مریض روی تحت اتاق عمل خوابیدین ایا میدانید در اطراف شما چه خبر است؟
چیزهایی که ترجیح میدین روی تخت اتاق عمل موقع جراحی نشنوین کسی ساعت مچی منو ندیده؟! رفتیم بلیته کانادا بگیریم زنه میگه سیاحتیه؟
تو یه ساختمون نیمه کاره با کلاه ایمنی وایسادم
رفتم درمونگاه , منشیه میگه : مریض شمایید؟
با دوست دخترم بودم . دستم تو دستش ... . پلیس دیده میگه دوست دخترته !؟؟
-9 آرنولد ميره آبادان، همون شب اول آبادانيه تو خيابون بهش گير ميده كه: ولك تورو جون بوات.. تو رو جون ننت، فردا ما رو تو خيابون ديدي بهم سلام كن! خلاصه اونقدر التماس ميكنه، تا آخر آرنولد قبول ميكنه. فرداش آبادانيه داشته با دو سه تا از رفيقاش تو خيابون چرخ ميزده، يهو ارنولد مياد ميگه: سلام عبود! آبادانيه ميگه: اَاهه ... باز اين سيريش اومد! -7 به غضنفر ميگن چرا زن نميگيري؟
ميگه: اي بابا، كي مياد زنش رو بده به ما؟! زندگی چیست !؟
ﺳﺮ ﺟﻠﺴﻪ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺑﻪ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﭘﻨﺞ ﺗﺎ ﺳﻮﺍﻝ ﺭﺳﻮﻧﺪﻡ ﺍﻭﻣﺪ ﺗﻮ ﻣﺤﻮﻃﻪ ﻣﺎﭼﻢ ﮐﺮﺩ! ﻣﯿﺪﻭﻧﺴتم ﺍﯾﻨﺠﻮﺭﯾﻪ ﻭﺭﻗﻤﻮ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﻋﻮﺽ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ! ﻭﺍﻻ!!
آهنگ غمگین گوش میکنم مامانم میگه چته؟ چی شده؟ کی گذاشته رفته؟ چرا تو خودتی؟ از حسني می پرسن برای بازکردن یک لامپ سوخته چند نفر لازمه؟ میگه سه نفر! میگن چرا سه نفر؟ میگه یک نفر باید بره بالای نردبون لامپو نگه داره، دو نفر هم پایه های نردبون رو بچرخونن؟!! از حیف نون می پرسن تو میدونی چرا غواص ها به پشت می پرن توی آب؟ میگه به این خاطر که اگر به جلو بپرن میفتن توی قایق! حیف نون میره ماشینشو بیمه كنه، مسئول بیمه بهش میگه امیدوارم که هیچوقت از بیمه تون استفاده نكنید، حیف نون هم میگه: امیدوارم تو هم از این پوله خیر نبینی!!!
شوهر چیست !؟ شخصی است که آشغالارو می ذاره دم در و چنان قیافه ای می گیره انگار همه خونه رو تمیز کرده ! هوا سرد شده.. مکالمه ای بین من و مادرم:
به بابام میگم موجودی حسابت چقدره ؟
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد |
|
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک |